خـــلوت ^ـــ^ دل

حـــرف دل یـــک غـــریبه

خـــلوت ^ـــ^ دل

حـــرف دل یـــک غـــریبه

محرم در بحرین

بسم رب المهدی  

عجل الله تعالی فرجه الشریف  

سلام خدمت همه دوستان .... 

امیدوارم که همگی خوب باشن وهیچ نگرانی نداشته باشید .... 

 

از خیلی وقت می خوام درباره ی این موضوع در وبلاگم حرفی بزنم قرار بود در روز اربعین این مطلب در وبلاگ گذاشته بشه ولی وقتی پیدا نکردم  که این موضوع رو بذارم ..... 

 

اکثر دوستان خبر داشتن که من محرمی جای نداشتم ودر سینه ی هر عاشق حسینه ی هست .... 

 

دوست داشتم درباره ی محرم که گذشت مطلبی داشته باشم در این کلبه حقیرانه ..... 

 

امسال در *بحرین* خیلی اتفاقات افتاد البته به محرم ربطی نداشت *سیاسیه* خیلی ها رو دسگیر کردن وزندانی شدن وحکمشون هم تا ابد شد ....وتا حالا هم این موضوع ادامه داره ... 

 

درباره ی این موضوع در مطلبهای بعدی مفصل صحبت می کنم ... 

 

محرم در بحرین  : 

 

بحرین مثل کشورهای دیگه عاشق ومحب اهلبیت داره ... 

وقبل از اینکه محرم بیاد خیابون ها وحسینیه ها سیاه پوش میشن ... 

 

امسال هم یک روز مونده بود که ماه محرم بشه رفتم بیرون ببینم چه خبره ... 

 

بجای رسیدم به نام *توبلی *در این منظقه قبر یه عالم بزرگ دفن شده به نام *سید هاشم *جای با صفای .... 

 

بعدا این مکان زیارتی را با دوستانخواهیم رفت ....و در وبلاگ درج میکنم  

 

از ماشین اومدم پاین همه ی خیابون پسر جوونها پر کرده بودن وهمه مشغول سیاه پوش کردن این منطقه بودن ... 

 

حس قشنگی به من دست داده بود که این همه جوون به عشق اقا اومدن ودارن سیاه پوش می کنن .... 

 

اولین باری بود که می دیدم جوون های بحرین از این کارها می کنند  ... 

 

دیگه کاری که اونجا داشتم تموم شد وحرکت کردم و از این منظقه به من طقه ی دیگه که میرفتم همه جوونها مشغول سیاه کردن منطقشون بودن خیلی قشنگ بود ..... 

 

ولی حیف دوربینم با خودم نبرده بودم وگرنه عکس هاشو اینجا میذاشتم ... 

 

این هم از اولین روزهای محرم در بحرین .. 

 

در بحرین در منطقه *منامه * اکثر همه بحرینی ها میرن منامه در تاسوعا وعاشورا همه حسینه ها میرن اونجا ودسته عزاداری از اونجا حرکت می کنن ... 

 

یک هیئتی اونجا هست که برای ایران های مقیم بحرین به نام *ماتم عجم کبیر *واین حسینه تازه ساخته شده ... 

 

یکبارهم واردش نشدم ...چون فقط برای اقایون هست  

میگن قشنگه ساخت بناش ایرانی .... 

 

 

  

 

  

 

 

 

وچند تا عکس برای شما دوستان میذارم وخود عکس حرف های خودش رو میزنه .. 

  

 

 

 

 

 

در بحرین هر منطقه یه هنرمند داره که هنرش در اجرا میذاره در این عکس ها خواهید دید ... 

همه مردم دوست دارن ببین هنر مند منطقشون قرار این محرمی چه طرحی داشته باشه ؟؟؟!! 

 

 

 

 

 

ودر منطقه ی به نام *سنابس * یه طرحی درست کردن که از 300نیزه  درست شده وخود عکس توضیح میده لازم به شرح نیست ..... 

 

 
 
 
 
 
ودر منطقه ی به نام *دراز * خیمه امام حسین علیه السلام درست کردن 
  

 

  

وهر سال محرم مسابقه های انجام میشه بهترین کسی که عاشورا را به تصویر بکشه ... 

 

 

 

وخارجی هام در این مسابقات شرکت میکنن 

  

ودر اخر از دوستانی که زحمت کشیدن واین عکس ها را در اختیار من گذاشتن تشکر می کنم .... 

 
در بحرین دسته سینه زنان *ناشنوا*هم چند سال که رنگ وبوی دیگه داره .... 
 
حتی در tvبحرین هم دربارش صحبت میشه .. 
خب چرا گفتم tv بحرین  چون شیع های بحرین هیچ شبکه ندارن اختصاص خودشون واین برای حکومت هست ...  
 
 
 
  
و این هم از محرم بحرین 
  
حسینی باشید یاعلی مظلوم علی علی

بی تو من خیلی تنهام

بسم رب المهدی  

"عجل الله تعالی فرجه الشریف " 

 

سلام  

 

نمیدونم ....میدونی که من بی تو خیلی تنهام .... 

امروز که بیدار شدم ...  

بیاد روزهای گذشته افتادم ... 

یادته .... 

چه روزهای بود ... 

ارزش اشک ریختن نداره .... 

ولی شکستم ... 

یادته ... 

الکی با حرفهات دل خوشی میدادی .... 

یادته ... 

 ولی یادته گفتم  

حس بدی دارم .... 

اره ... 

کم کم خبرش میشنوی ... 

اره ... 

همون خبری که ... 

دربارش گفتم .... 

اره... 

خبری که .... 

هر وقت دربارش حرف میزدی ... 

گریم میگرفت ... 

اره همون  

یادته.... 

 

میدونم برات عجیبه ، این همه اصرار و خواهش
این همه خواستن دستات ، بدونه حتی نوازش
 
میدونم که خنده داره ، واسه تو گریه ی دردم
میگذری از من و میری ، اما باز من برمیگـردم
 
میدونم برات عجیبه ، من با اون همه غرورم
پیشه همه ی بدی هات ، چجوری بازم صبورم
 
میدونم واست سواله ، که چرا پیشت حقیرم
دور میشی من و نبینی ، باز سراغت و میگیرم
 
میدونی چرا همیشه ، من بدهکار تو می شم
وقتی نیستی هم یه جوری ، با خیالت راضی میشم ؟
 
میدونی واسه چی از تو ، بد میبینم و میخندم
 تا نبینی گریه هام و ، هر دو چشمام و میبیندم ؟
 
چاره ای جز این ندارم ، آخه خون شدی تو رگهام
میمیرم اگه نباشی ، بی تو من بدجوری تنهام
 
میدونم یه روز میفهمی ، روزی که دنیا رو گشتی
 من چجوری تو رو خواستم ، تو چجور ازم گذشتی!

 

دوست های بی معرفت

بسم رب المهدی  

"عجل الله تعالی فرجه الشریف " 

 

سلام سلام سلام  

خوبید ؟  

خوشید؟ 

سلامتید ؟ 

من خوبم  

خوب خوب ... 

دشمن هم گه نمیتونه ببین (سرش بزن به دیوار ) 

میدونم منتظر بودید که به روز بکنم .... 

ای بابا همین چند روز پیش بود که به روز کرده بودم ....  

ولی دیدم همه به روز کردن گفتم جا نمون یه وقت ... 

یه "یاعلی " گفتم وتصمیم گرفتم که به رزو بکنم ... 

حالا اومدم ... 

خب بابا چشم الان میگم ... 

موضوع از چه قراره ... 

اخه نشنیدی که میگن عجله کار شیطون ...... 

موضوع از این قرار که ... 

هیچ کدمتون یادتون نبود .... 

عجب دوست های دارم من .... 

خیلی بد هستید ...بد ..بد  

دوستتون ندارم .... 

من فقط داداش محمدم دوست دارم عزیز  دل ابجی رو میگم ... 

نمیشناسید ... 

ای بابا ... 

دربارش گفته بودم که ... 

به این زودی فرامشو کردید ... 

عزیز دل ابجی یه پسر خوبه یه اقای برای خودش... مهربون ...  

ادم با بودن باهاش یاد هیچ غمی نمیفته .... 

امیدوارم که هر جا هست شاد شاد باشه که دل بقیه رو شاد میکن   

واین اقا پسر کمک کرد که این وبلاگ درست کنم و ایشون بودن که گذاشتن من این وبلاگ رو به وجود بیارم ......

فقط عزیز دل ابجی یادش بود .... 

کادوش هم من خیلی شاد کرد  

بوس بوس بوس  

چیه خیال کردی برای تو ... 

نه عزیز برای تو نیست .......  

ادامه رو بخون ..... 

بعضی ها  

که انگار نه انگار  

مثلا بهشون چند روز پیش  گفته بودم  

ولی بازم انگار نه انگار  

بعضی ها  

که پاک یادشون رفته بود  

بعضی ها هم که  

بگذریم  

ولی خب شاید توقع زیادی  

ولی خب از عزیزترین کست .... 

بازم بگذریم  

ببینم اصلا فهمیدی موضوع از چه قرار ؟ 

خدا بهت رحم کن  

هنوز نفهمیدی  .... 

ای بابا .. 

باشه ادامه طلب بخون شاید یچیز ی بفهمی  

خب داشتم میگفتم  .... 

نصف شبی زد به سرم که از اد لیست هام یه سوالی بکنم  

سوال از این قرار بود .... 

وقتی به سن 20سالگی رسیدید چه حسی داشتید توی یک جمله تعریف کنید ؟ 

 

خلاصه پرسیدم ... 

بعضی ها  

افتخار دادن وجواب دادن ... 

بعضی ها  

من کشتن ... 

بعضی ها  

توی سن جوونیم پیرم کردن .... 

بعضی ها  

مثلا یسوال کرده بودم  

صد تا سوال دیگه از من پرسیدن ... 

خلاصه ... 

بریم سراغ جواب دوستان .... 

میگم الحمد لله همه خانم ها تلفن سوزوندن اومدن نت .... 

بابا یخورده ولش کنید ... 

اره میدونم  

اقا رامین  (که میگین اول به خودت بگو ) 

اره راس میگید  

چشم کمتر میام....... (عمرا باز میام )  

 

 چقدر حرف میزنم  

 دیگه دارم پیر میشم دیگه  

 

من هر چی خواستم یه مردی  رو پیدا کنم ازش سوال کنم پیدا نشد که نشد  

خلاصه یکی دوتایی پیدا شدن  

از اولین فرد شروع مکینم :  

تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.comیه حس مردونگی 

 

خب راس میگی حس مردونگی..... اگه این حس نمیکردی  شک میکردم    

 

تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar-20.com  دنیارو یه جوردیگه نگاه میکردم وخیلی برام عجیب وخوب شده بودوآدماشم خیلی فرق کرده بودندچون تغییرکردندویه آدمه بهتری شدند

 

خب بریم سراغ خانم گل گلاب عزیز دل ها ... 

 

تصاویر زیباسازی ، عکس های یاهو ، بهاربیست             www.bahar-20.com
چون بنده از بچگی احساس بزرگ بودن میکردم
حس میکردم بیست سالگی برام چهل سالگیه 

 

اخه چرا ابجی جان مهم دلتون جوون باشه خب حالا چرا عجل داشتید چرا از بچگی این حس داشتید اخه .....!!!   

تصاویر زیباسازی ، عکس های یاهو ، بهاربیست             www.bahar-20.com  

احساس کردم خیلی پیر شدم
نمیدونم چرا همیشه فکرمیکردم
سنم از 20 بالاتر نمیره
ولی وقتی بهش رسیدم
دیدم نه
بالاخره از 20 رد میشه
از 17- 18 سالگی بهش فکرمیکردم
دیگه بعد از 20 زمان سریعتر برام میگذره
فکرمیکنم به سمت پیری ودرکل به پایان عمرنزدیک میشم
یکم عجیبه شاید
ولی من خیلی به این چیزا فکر میکنم
واینکه فرصت خیلی کمه
باید برای توشه برداشتن از همین حالا تلاش کرد
نذاشت برای فرد 

 

میگم ابجی شما از اولش هم پیر بودی ....خودت رو خسته نکن  

 

 

تصاویر زیباسازی ، عکس های یاهو ، بهاربیست             www.bahar-20.com


من بدجوری ناراحت بودم .. من فقط تا سن 18 سالگی و کمی هم 19 رو راضی بودم .. بعد از اون رو ناراحت بودم
هر چند آدم وقتی به چیزای مهمتر فکر می کنه می بینه ناراحت بودنش بی جاس ..و بی منطقه
ولی 20 هم واسه خودش یه عالمی داره چون هم نوجونی هم جون 

 

چیزی ندارم بگم 

  

 تصاویر زیباسازی ، عکس های یاهو ، بهاربیست             www.bahar-20.com

حسم این بود که بزرگ شدم خانم شدم
روی حرفم حساب باز میکنن 

 

میگم ابجی حالا چه حسابی باز کردی (حساب بانکی ) 

بیخال شو جون من  

 

 این هم حرف دوستان  

دوستان لطف کنن بهشون بر نخوره همش شوخی بود  

 

ولی خب بریم سراغ حس خودم  

حس بدی دارم  

خیلی خیلی خیلیییییییییییییییییییییییییییییی بد  

حالا ببینیم بعدش چی میشه  

ایا بحس خوب تبدیل میشه یا نه  

سرتون رو درد اوردم اره ؟ 

اشکالی نداره  

میگم اخرش فهمیدی موضوع از چه خبر بود ... 

هنوز نفهمیدی ... 

 فردا میرم قبرستون  .. 

حالا فهمیدی  ... 

مثلا فردا تولدم ... 

حالا فهمیدی ...  

پس بدو کادو رو بیار  

از کیک هم خبری  نیست .... 

 

 

   

چی منتظر چی هستی خبری نیست ... 

وقتی یادت نبود  .... 

بعد توقع داری من چشن بگیرم ...... 

بفرما برو عزیز .... 

حسین باشی یاعلی مظلوم علی علی  

تا خاک نشدی خاکی باش

بسم رب المهدی(( عجل الله تعالی فرجه الشریف )) 

 

سلام  

اومدم بگم .... 

که همش بلدیم فقط حرف بزنیم دل خوشی بدیم .... 

فقط بلدیم حرفهای قشنگ بزنیم .... 

تا میاییم عمل کنیم فراموش میکنیم .... 

تا کی باید فقط حرف بزنیم ... 

دروغ بگیم ... 

بابا ماشاءالله یک رنگ که نیستید هزارتا رنگ دارید .... 

نشنیدید میگن تا خاک نشدی خاکی باش ... 

اره یادت این چند بار گفتم .... 

اره تو گفتی من باور کردم که یادت هست ... 

بی خیال ... 

صفر هم داره تموم میشه  .... 

یخورده بخودتون بیایید .... 

از من گفتن بود ... 

اصلا من کیم که دارم این حرفها رو میزنم ....  

خوش باشید خوش خوش ... 

انقدر خوش باشید که خودتون رو هم فراموش کنید  .... 

که کی بودید چی شدید .... 

اره اولش هم با خودمم ...    

 

خداحافظ...