خـــلوت ^ـــ^ دل

حـــرف دل یـــک غـــریبه

خـــلوت ^ـــ^ دل

حـــرف دل یـــک غـــریبه

اولین نوشته مکان زیارتی صعصعه

بسم رب المهدی

 "عجل الله تعالی فرجه الشریف " 

 

سلام خدمت همگی دوستان .... 

خوب هستید ان شاء الله ؟؟... 

امیدوارم که همگی در صحت وسلامت کامل باشید وهیچ نگرانی نداشته باشید ... 

قرارامروز درباره یکی از یاران امام علی "علیه السلام "بنویسم ... 

به "نام صعصعه ابن صوحان العبدی "... 

مختصری از زندگی یار : 

وی از سادات عبدالقیس و خطیبی بلیغ و عاقل بود. او را شعری است .در نبرد صفین حاضر بود و او را با معاویه مواقفی است .مغیره به امر معاویه وی را از کوفه به جزیره یا به بحرین تبعید کرد و در حدود سال 60 ه' . ق. بدانجا درگذشت . و ابن ندیم او را از خطبای عرب شمرده است وی از بنی عجل و از عبدالقیس و از اصحاب علی است صعصعة از اصحاب امیراالمومنین علیه السلام و از عارفین بحق آن جناب واز بزرگان اهل ایمان است و چندان فصیح و بلیغ بود که امیرالمومنین او را خطیب شحشح گفت و بمهارت در خطب و فصاحت در لسان ثنا فرمود و بقلت موونة و کثرت معونه بستود. شبی که جنازه علی علیه السلام را از کوفه به نجف بردند صعصعة از جمله مشایعت کنندگان بود و چون از کار دفن فارغ شدند وی مشتی از خاک قبر برگرفت و بر سر خود ریخت و گفت پدر و مادرم فدای تو باد مولد تو پاکیزه و صبر تو قوی و جهاد تو عظیم بود و بدانچه آرزو داشتی رسیدی ...سپس بازماندگان آن حضرت را تسلیت گفت .  

این مختصر از زندگی این یار با وفا بود  .. 

روزجمعه ساعت چهار بعد الظهر 19مهر با دوستان راهی مکان زیارتی میشیم ...مزاراین یار ..بحرین -در منطقه ی به نام عسکر واقع شده ... 

در این منطقه کم دیده میشه که شیعه نشین باشه اکثر اهل سنت و وهابیت وجود دارد ... 

کم کم نزدیک این مکان زیارتی میشیم و مزار این یار نزدیک دریاست.. 

 

 

 

 

وارد این مکان مقدس میشیم ...یه حال هوای دیگه ی داشت ادم بیاد خونه ی امام علی "علیه السلام "میفته . 

کم کم نزدیک اذان میشه ...وما منتظر صدای اذان میشیم ولی هیچ صدای نمیاد فقط صدای مساجد سنی ها میاد .. 

ما که هنوز وارد مسجد نشده بودیم وتوی حیاط بودیم صدای مردی میشنویم که اذان میگه ..حسابی حالمون گرفته میشه مسجدی که صدای اذانش شنیده نمیشه    

 

 

وارد مسجد میشیم از در که وارد میشیم دو قبر دیده میشه  

 

  

  قبر نورنی خادم صعصعه

 

          

 

  این عکس هم ظریح نورانی این یار هست   

 

  

 

 

 

  این هم بنای خارجی مزار یار است  

خب بعد ازاینجا با دوستان رفتیم دم دریا چون داداش عزیز من هم با ما بود وگفتیم بره یخورده شاد بشه چون لب دریا پارک کوچیکی بود   

 

بعد نزدیک اونجا یه مسجدی بود برای اهل سنت   

نماز عشاء رو که خوندن ما هنوزاونجا بودیم که یه وهابی از  طرف ما رد میشه یکی از دوستان اسم اقا امام علی رو میبره  اول نمیشنوه بعد با همدیگه یصدا میگن  هر چی من میگفتم دیوونه بازی  در نیارید مگه حالیشون میشه  

خلاصه این وهابی میشنوه وبه ما یه نگاهی میکنه که نزدیک بود  بیاد ما رو بکشه واز طرف ما میره ولی چند دقیقه نمیگذره که باز با ماشینش میاد وشیشه ی ماشینش میاره پاین وباز به ما یه نگاهی میکن این دوستان ما هم که انقدر پرو هستند بهش میگن هاااااااااا چیه نگاه داره  

خلاصه این روز ما هم اینجوری تموم میشه  

منتظر مطلب بعدی من باشید  

حسینی باشید یاعلی مظلوم علی علی